انواع ستاره‌شناسی

انواع ستاره شناسی:

در مطالعات نجوم ستاره بینی و آسترولوژی غالبا از دو تکنیک چارت خوانی به طور خاص در اغلب جهان استفاده می شود.

 انواع مختلف دیگر آسترولوژی :  ستاره شناسی چینی، ستاره شناسی ایران، ستاره شناسی احکامی و ستاره شناسی ایرانی که استرولوژی غربی از این سبک نشات گرفته است و انواع دیگر..

اما کلی دو نوع آسترولوژی «شرقی» و «غربی» در جهان کاربردی تر است و برای پیش بینی های نجومی، بیشتر استفاده می شود.

آسترولوژی شرقی(هندی یا ودایی) جیوتیش یا «سایدریال» که به ستاره شناسی ودیک هم شناخته می شود و آسترلوژی (غربی یا وسترن) یا تکاملی یا «تروپیکال» نام دارد .

این  دو تکنیک متفاوت از چارتخوانی و پیشگویی های نجومی ابیشترین کاربرد را دارد.

این دو تکنیک ورودی هایشان باهم متفاوت است اما خروجی و نتیجه شان شباهت زیادی باهم دارد.

بیشترین تفاوت در ورودی، ناشی از طریقه ترسیم چارت است که با تفاوت‌های متفاوتی که دارند.

  استرولوژی《سایدریال》 منشاء هندی اما آسترولوژی 《تروپیکال》 ریشه در بابل و مصر و تمدنهای میان رودان  دارد .

در آسترولوژي تروپيكال براي ترسيم و بررسي وضع آسمان از متد《ژئوسنتريك》 يا زمين مركز استفاده مي شود و خورشيد را نسبت به زمين بررسي مي كنند.

در حالی که در آسترولوژی ودیک از متد《هلیوسنتریک》 یا آسمان مرکز جایگاه سیارات و صور فلکی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

و همین تفاوت در ورودی باعث می شود که در سبک ودیک درجات رایزینگ(طالع) و تمام سیارات ۲۳° عقب تر از متد تروپیکال باشند که طبیعتا در تفسیر و تحلیل هم تاثیر می گذارند.

مثلا اگر شما متولد ۲۳ بهمن ماه باشید اگر با سبک تروپیکال چارتتان را رسم کنید خورشیدتان را در 22 تا 23 درجه نشان آکواریوس(بهمن) است اما اگر با سبک سایدریال چارتتان را ترسیم کنید خورشیدتان را در 29 دی ماه قرار می دهد (29 درجه کپریکورن) و شما بعنوان یک دی ماهی با این تکنیک محسوب میشوید!

اما در نهایت آن چیزی است که نتیجه نهایی از پیشگویی های نجومی باید به فرد ارائه شود بسیار به هم شباهت دارد و تفاوت ها جزئی به نظر می‌رسند.

 در سبک «ودیک» فقط پنج سیاره اصلی  به شکل ساده‌ای بررسی می‌شود و روش تحلیل چارت با جداول خاصی که از محاسبه زوایا و دکانها و ارکان مختلف چارت با متد باستانی و فرمول پیچیده ای که در اختیار دارند انجام می دهند.

هفت سیاره اصلی: ماه و خورشید، مرکوری، ونوس، سترن، مارس و ژوپیتر به همراه نودهای شمالی و جنوبی (راهو و کیتو) برای بررسی وضعیت آسمان مورد استفاده می‌گیرند.

اما در ستاره شناسی «تروپیکال» علاوه بر این سیارات اصلی، سه سیاره بیرونی:

«اورانوس»، «پلوتو» و «نپتون» و… تعداد زیادی آستروئید یا سیارک بخصوص: «لیلیت» و «کایران» ودکان ها و ترم ها و هر آن چیزی که برای تحیل لازم است در دایره چارت موجود است و با روشی ساده تر می توان کاملا دقیق چارت را تفسیر کرد و از جداول خاص مثل تابلوی اصالت و امتیازها و تایم لاین ها فقط به جداول خاص مراجعه می شود.

همچنین تا کنون برای معرفی و تعیین کارایی متدهای چهارخوانی به سبک ودیک یا تروپیکال زیاد خوانده اید اما یکی از جالب ترین نظریه هایی است که برای معرفی این دو سبک و تفکیک آن ها و تشخیص نوع انرژی آنها مطرح شده است که به ما کمک می کند تا با ماه واقعی. هردوی آنها و بکارگیریشان آشنا می شوند، این نظریه است که آسترولوژی ودیک یا سیدریال را «ستاره شناسی بیرونی» و آسترولوژی غربی یا تروپیکال را»ستاره شناسی باطنی» در نظر بگیریم.

🔻ستاره شناسی بیرونی(ودیک یا سیدریال) دقیقا چیست؟

به روشی در ستاره شناسی اطلاق می شود که به عنوان علمی قرون وسطایی از حدود 800 سال پیش در کشور هند تا امروز تدریس می شود.

با این ایده که سیارات می توانند بر زندگی ما تأثیر بگذارند.

🔻 در حالی که ستاره شناسی باطنی (تروپیکال یا غربی) که ریشه در تمدن های بین النهرین و میان رودان دارد، در حدود 400 سال قدمت دارد و از قرن پنجم قبل از میلاد به شکل امروزی آن که 12 نشان دهنده 30 درجه است، به کار میرود.

این روش در طول دوره هلنیستی در مصرباستان مورد استفاده قرار گرفت و در یونان و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن اول قبل از میلاد با نمادگرایی های سیارات و اساطیر یونانی به امپراطوری روم باستان نیز کشیده شد و با نظریه ژسنتریک بطلمیوس در سال 150 میلادی، شالوده اصلی “ستاره شناسی باطنی” پایه ریزی شد که به شکل امروزی آن به کار می رود.

در این متد بررسی ها بر حسب تغییر چرخه ها صورت می گیرد

و چهارخوانی را بر اساس موقعیت های سیارات و در جهت خلاف عقربه های ساعت می بینیم.

روش» باطنی «بیشتر حالت تفسیری دارد.

با توجه به اینکه عناصر آتش،هوا، آب و زمین به چه معنا و تاثیری بر آن ها هستند در ۳ کوالیتی اصلی پذیرنده و ثابت و شروع کننده و دوالیتی زنانه و مردانه برای مثال را مورد بررسی قرار می دهند و از ترکیب معانی آنها استفاده می کنند. به یک روش تفسیری برای درک ۱۲ نشان زودیاک می رسند.

 کلید واژه روش باطنی،مبتنی بر تفسیر و تداعی نمادها به ویژه زمانی است که به نوعی تقارن در تفسیر برمیخوریم ارائه شده است.

🔻👈🏻اساساً، ستاره شناسی باطنی(غربی) روی رشد معنوی زوم می کند و ستاره شناسی خارجی(شرقی) با زندگی مادی و روابط بیرونی ما مرتبط می باشد.

با تمام اینها، تفسیر تاریخ تولد هر کسی به اخترشناس و منجمی است که آن را انجام می دهد تام را انجام دهد.

می دانیم که پایه و اساس کلی زندگی ما، بر روی دو محور” مادیات و معنویات” استوار است .

اگر چنین نبود هیچ نیازی به تجسم وتناسخ دوباره در بدن فیزیکی نداشتیم.

 زندگی مادی، حاوی درس های مخفی است.

بنابراین، به طور کلی ما ناخودآگاه به سمت یک زندگی خارجی و مادی کشیده میشویم.

 وقتی به سمت خودسازی معنوی روی می آوریم که نیازهای مادی ما به احد اشباع رسیده باشد و از نظر روحی تحول و دگردیسی را داشته باشد.

🔻“ستاره خوانی بیرونی(سایدریال):

مانند نور لامپی است که در یک اتاق تاریک روشن می شود.

روشن کردن چراغ چیزی را در اتاق تغییر نمی دهد، اما به ما کمک می کند تا آنچه را در اتاق دارد را واضح تر ببینیم.

🔻ستاره شناسی باطنی(تروپیکال):

فراتر از زندگی روزمره است و بر تجلی معنویات تحت تاثیر سیارات بر روی آن است.

 “ستاره بینی باطنی ،نیز چراغ را روشن می کند اما شما فقط اجسام مادی را نمی بینید بلکه “روح خود” را نیز دید.

روح همیشه آنجا بوده است اما شما آنرا نمی بینید و اکنون شما از حضور آن” آگاه” شده اید.

🔻در تکمیل این دیدگاه، منظور از باطنی، جوهر وجود و (روح) است، و منظور از بیرونی، امور روزانه و (مادی) است که با آن سر و کار داریم.

این دو موضوع مکمل هم هستند و اصلاً نمی توانم آن را جدای از هم دانستند پس سعی کنید کاملاً مفهوم این دو متد را خوب درک کنید.

زندگی مادی حاوی درس های معنوی پنهان است.

و به طور کلی ما، ناخودآگاه یک زندگی “خارجی” و مادی را تجربه می کنیم.

وقتی ما به سمت خودسازی معنوی روی می آوریم، نیازهای مادی ما با آداب دیگری می شود.

ستاره شناسی باطنی، به عنوان “نقشه خوانی روح” شناخته می شود.

و در این متد، بیشتر به سفر روح در چرخه های مختلف زندگی های متعدد می پردازد.

🔻در تعاریف مدرن برای تشخیصِ سنن بر روح یا باطنی و سنن بر مادیات یا خارجی از «دین در مقابل معنویت» استفاده می کنند.

می‌گوییم که روش تشخیصی نسبتاً درست است، اما معنویتی که انجام می‌شود متفاوت با نوع سنتی آن است و شکلی مدرن به خود گرفته است.

 به عنوان مثال کلمه یوگا ،

یوگا به معنای «اتحاد» است و به «سفر سرنوشت» و یکی شدن با جهان اشاره دارد.

این یک روش” باطنی” است.

 با این حال، بیشتر مردم در غرب “یوگا” را به عنوان یک تمرین خاص می دانم.

 این درک صد درصد بر درک فرم خارجی از یوگا است.

یا مثلا سنت صوفی گری که صرفاً باطنی است، نیز به شکلی مدرن ارائه می شود و فرم سنتی خود را تقریباً از دست داده است.