روانشناس برجسته ،کارل گوستاو یونگ و نظریاتش پیرامون علم ستاره شناسی

🌠روانشناس برجسته ،کارل گوستاو یونگ و نظریاتش پیرامون علم ستاره شناسی:

ستاره شناسان نوعی وابستگی طبیعی به روانشناسی یونگی احساس می کنند و بسیاری از مفاهیم آن را در کار نجومی خود به کار می برند.

در حقیقت این یونگ بود که ناخودآگاه را به عنوان پایه و اساس سرنوشت به ما نشان داد ، چیزی که برای درک چگونگی سرنوشت در زندگی ما بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.

روانشناسی و پیش بینی”آزمون ارتباط کلمه” به عنوان اثبات وجود و ماهیت مجموعه های ناخودآگاه توسعه داده شده است.

همانطور که آلیس هوپول در نمادگرایی یونگی خاطرنشان می کند ، پیشگویی آینده زندگی به صورت نمادین ،گشودن دری به راز وجود انسان است.

دلیل علاقه ذاتی شدید مردم به طالع بینی و دانستن آینده این است که این نمادهای منحصر به فرد عملکردهای روانشناختی اولیه هر فرد را توصیف می کند.

جنبه های موجود در نمودار مربوط به شخصیت های فرعی است.

علاوه بر این ، روابط سیاره ای شکل گرفته در نمودار ما نیز نمادی از اصطکاک داخلی ، عقده ها و محرک ها است.

یونگ به عنوان شاگرد فروید این مجموعه را در تفکر روانشناختی وارد کرد ، همانطور که در ستاره بینی توضیح داده شده است :

به عقیده کارل گوستاو یونگ بخش قابل ملاحظه‌ای از ستاره‌بینی بر پایه فرافکنی‌های ناخودآگاهانه و احتمالاً هم‌زمان انگاری تصاویر بسیار عاطفی در آسمان شب بوده‌است.

📍👈🏻 زنانگی و مردانگی(آنیما و آنیموس) قسمتی ازین پژوهش است

🔺️ سیاره های زن عبارتند از: ماه ، ونوس ، نپتون و پلوتون.

🔺️ سیارات مردانه عبارتند از: خورشید ، مارس ، ژوپیتر و اورانوس.

مرکوری هم یک شخصیت خنثی است که در طول یک مطالعه همیشه حضوری جذاب خواهد داشت. زیرا رابطه نزدیکی با رویدادهای همزمان دارد که درست در وقت و زمان مناسب به محض مخابره شدن به مغز،آگاهی جدیدی را که نیاز به دانستن آنیم و مهم است را در اختیار ما قرار میدهد.

مرکوری به نظر می رسد رابطه نزدیکی با همزمانی دارد زیرا بطور اتفاقی ، یا هنگام برخورد با چیزی در زمان مناسب ، به محض رسیدن ذهن ، آگاهی جدیدی را از نیاز به دانستن چیزی مهم در ما به وجود می آورد و اغلب هنگام نیاز به آگاهی روزافزون از چیزی، پاسخ سریع مشاهده می شود!

📍👈🏻پیرامون همین مبحث سترن نیز بر اساس سایکو آسترولوژی زن یا مرد نیست.

سترن ، راهنمای نجومی است که برای زندگی با دیگران، در یک سیاره کوچک، مرتبط میباشد ، که به جنبه سایه شخصیت میپردازد.

هنگامی که سترن بدون نقاب می شود ، نشان دهنده روح خورشید است.

👈🏻عنصر سترن در چارت به عنوان یک ظرف شخصیتی عمل می کند.

✅گزیده هایی از نظریات دکتر کارل یونگ پیرامون ستاره شناسی:

🔺️ پیشگویی با ستارگان یکی از روشهای شهودی مانند یی چینگ،ژئومونتیک و سایر روشهای آینده نگریست که بر اساس اصل همزمانی،یعنی قانون احتمالات معنا میابد.

در حقیقت یک روانشناسی ساده است که در آن نگرش ها و خلقیات مختلف انسانها تحت عنوان خدایان اساطیری به نمایش گذاشته می شود و با سیارات و صور فلکی زودیاک مشخص می شود.

” طاق پرستاره بهشت ​​”در حقیقت کتاب پیش بینیهای کیهانیست که در آن از اسطوره شناسی ، یعنی کهن الگوها به عنوان سیارات یونیورس استفاده شده است.

در این بینش طالع بینی و کیمیاگری ، دو کارکرد کلاسیک روانشناسی و ناخودآگاه جمعی،دست به دست هم می دهند.

ستاره بینی از نظر روانشناسی مورد توجه خاصی است، زیرا شامل نوعی تجربه روانشناختی است که ما آن را پیش بینی شده می نامیم .

این بدان معناست که ما حقایق روانشناختی را همانطور که در صورت فلکی است پیدا می کنیم.

این امر این ایده را ایجاد میکند که همه عوامل جهان هستی از ستارگان نشأت می گیرند ، در حالی که آنها فقط در یک رابطه همزمان با آنها هستند.

من اعتراف می کنم که این یک واقعیت بسیار موشکافانه است که نوری عجیب را بر ساختار ذهن انسان می افکند.

C.G.  یونگ در سال ۱۹۴۷ در نامه ای به پروفسور بی.وی.رامان

🔺️“ما در لحظه اى معین، در مکانى معین به دنیا آمده ایم و همچون شرابی کهنه، کیفیت زمان ساخت آن شراب را در خود سیو کرده ایم سال و علم نجوم ادعایى غیر از این ندارد”

علم نجوم ترکیبی از ریاضی و روزمره های ماست.

گفته مى شود علم نجوم، هندسه خدایان است.

🔺️ تا آنجا که شخصیت هنوز بالقوه است ، می توان آن را متعالی نامید ، و تا آنجا که ناخودآگاه است ، از همه چیزهایی که برآوردهای آن را حمل می کند (یعنی نمادهای جهان خارج و نمادهای کیهانی) قابل تشخیص نیست و اینها از طریق اجزای نجومی شخصیت فرد،اساس روانشناختی را در دیدگاه انسان از کلان هستی تشکیل می دهند.

🔺️چیزی که برای من جالب است ستاره شناسان تحت تأثیر عرفان هستند،بنابراین همه چیز را خیلی ساده به ارتعاش مرتبط میدانند!!

واما ارتعاش چیست؟

به عقیده آنان ارتعاش انرژی نور است و چیزی شبیه الکتریسیته است ، آنها کاملاً آنرا نمیشناسند.

اما به وجود آن ایمان دارند.

در هر حال ارتعاشاتی که آنان مدعی وجودش هستند و می تواند بر ما تأثیر بگذارند هرگز دیده نشده،بنابراین فقط یک کلمه باقی می ماند..

کارل یونگ ۱۹۲۹

🔺️و در جای دیگر میگوید؛

علم مدرن ما با نجوم آغاز می شود.

در گذشته به جای آن که بگوییم انسان با انگیزه های روانی هدایت می شود،معتقد بودند که ما و اعمال و رفتار ما توسط ستاره ها و جادوگران و نیروهای متافیزیکی هدایت می شود.

نکته گیج کننده این است که واقعاً یک اتفاق عجیب بین حقایق نجومی و روانی وجود دارد ، به طوری که میتوان زمان را از ویژگی های یک فرد جدا کردو همچنین ویژگی ها را در زمان خاصی استنباط کرد.

بنابراین ما باید به این نتیجه برسیم که آنچه ما انگیزه های روانشناختی می نامیم به طریقی با موقعیت ستارگان یکسان است.

و از آنجا که ما نمی توانیم آنرا نشان دهیم،باید یک فرضیه عجیب را ایجاد کنیم.

این فرضیه می گوید پویایی روان ما نه تنها با موقعیت ستارگان یکسان است بلکه با فرضیه ارتعاشات اثبات نشده نیز نیز در ارتباط است!

پس بهتر است فرض کنیم که من پدیده زمان هستم و از ستاره ها به سادگی برای نشان دادن زمان میتوان استفاده کرد.

– C.G.  یونگ در سال ۱۹۲۹

🔺️در حال حاضر من به دنبال چیزی هستم،که برای درک مناسب اساطیر ضروری به نظر می رسد.

چیزهای عجیب و شگفت انگیزی در سرزمین های تاریکی وجود دارد.

به نظر می رسد ناخودآگاه جمعی از نقوش اساطیری یا تصاویر اولیه تشکیل شده است،به همین دلیل اسطوره های همه ملل نمایندگان واقعی آن مردم هستند.

در واقع کل اسطوره شناسی را می توان نوعی پیش بینی ناخودآگاه جمعی دانست.

اگر به صور فلکی آسمانی نگاه کنیم،که اشکال اولیه آشفته آنها از طریق نمایش تصاویر سازمان یافته است،این امر تأثیر ستارگان را که توسط اخترشناسان ادعا شده است را نیز توضیح می دهد.

این تأثیرات چیزی نیست جز ادراکات ناخودآگاه و درون نگرانه از ناخودآگاه جمعی.

🔺️ همزمانی در قیاس بین رویدادهای زمینی و صور فلکی نجومی،علیت نمی پذیرد و آنچه که به عنوان پیشگویی ایجاد میشود،رویدادهای مشابه است،اما نه اینکه هر دو علت، علت یا معلول دیگری باشند.

(به عنوان مثال،یک صورت فلکی ممکن است در یک زمان،یک فاجعه و در یک زمان دیگر،در یک حالت دیگر،سرماخوردگی و سردردی سخت باشد).

موارد بسیاری را میتوان مشاهده کرد که در آن یک مرحله روانشناختی کاملاً مشخص، یا یک رویداد مشابه،با یک گذر موقتی در حالات مختلف همراه بوده است.

(به ویژه هنگامی که پای سترن و اورانوس هم وسط باشد).

– C. G. Jung